آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان
|
فاطمه علیدادی
روانشناس- استاد دانشگاه - مشاور خانواده.كودك.تحصيلي-عضو انجمن روانشناسان ايران
24نکته برای بالا بردن اعتماد به نفسروابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید. چه چیزی درمورد خودتان هست که دوست دارید بهتر شود؟ بااینکه ممکن است علاقه نداشته باشیم در ملاء عام این مسئله را بپذیریم اما خیلی از ما دوست داریم اعتماد به نفسمان پیشرفت کند. خوشبختانه نکات و راهکارهای عملی زیادی برای آن وجود دارد که اینجا به 24 مورد آن اشاره میکنیم. سعی نکنید همه این 24 نکته را به طور همزمان به کار ببندید. هر بار چند مورد را انجام دهید تا ببینید کدامیک برای شما موثرتر است. بعضی از آنها نیاز به تمرین بیشتر دارند. و به خاطر داشته باشید که همیشه انتخاب با خودتان است. این خودتان هستید که تصمیم میگیرید اعتمادبهنفستان رشد کند یا پایین بیاید. خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید. 1. از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا میکنید، کمی از ترستان از بین میرود و میفهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور میکردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف میکنید و همچنین متوجه میشوید که هر اتفاقی که بیفتد میتوانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید. 2. موسیقی نشاط بخش گوش دهید. قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبهنفستان را کمی سست کند، میتوانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید. 3. یک چیز جدید امتحان کنید. وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون میگذارید و چیزی را امتحان میکنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چالش میکنید بلکه محدودههای خود و اعتمادتان به تواناییهای خود را گسترش میدهید. با امتحان کردن یک چیز تازه میتوانید از ترسهایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیتهای کمتر داشته باشید. 4. برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید. این یکی از مهمترین و موثرترین راههای ایجاد اعتمادبهنفس دائم است. وقتی تصمیم میگیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمیکشید و آن را پیش میبرید، خودتان به خودتان ثابت میکنید و اینجاست که اعتمادبهنفستان بالا میرود. 5. از مدیتیشن استفاده کنید. مدیتیشن راهی عالی برای از بین بردن افکار منفی و دست یافتن به افکار مثبت است. 6. ورزش کنید. این مورد اثری عمیق بر اعتمادبهنفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا میبرد و موادشیمیایی مختلفی تولید میکند—مثل تستوسترون و اندورفین—که حالت مثبتتری به شما میدهد. به نظر میرسد ورزش به طور اتوماتیکوار اعتمادبهنفس افراد را بالا میبرد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر میدهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما میدهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفس است. 7. با یک ترس روبهرو شوید. این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبهرو شوید، اعتمادبهنفستان 10 قدم بالاتر میرود. و هربار که با یک ترس روبهرو میشوید آرام آرام متوجه میشوید که ضرب المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است. 8. چیزی نو خلق کنید. همه انسانها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش میشود. کشف دوباره خلاقیتهایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا میکنید، بلکه بعضی اوقات قسمتهای جدیدی از خودتان که قبلاً میشناختید را دوباره کشف میکنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و تواناییهای پنهانتان است. 9. تا زمانیکه اعتمادبهنفس پیدا نکردهاید وانمود کنید که دارید. یک راه برای بیرون آمدن از محدودیتهایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ میگویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمیکنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و تواناییهایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود میبینید که احساس اعتمادبهنفس میکنید، اعتمادبهنفس واقعی. 10. از محیطتان استفاده کنید. یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر میخواهید اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید، زندگینامههای افراد بااعتمادبهنفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش میدهید را از موسیقیهای افسردهکننده به انرژیبخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفتوآمد کنید که اعتمادبهنفس بالایی دارند. 11. از قوه تخیلتان استفاده کنید. ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، میتوانید با کمک آن اعتمادبهنفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسمسازی است. تصور کنید که جلسهای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش میرود—همه چیز را بشنوید و ببینید—و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را میگذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیهای عالی به شما میدهد. اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبهنفس تجسم کنید مشکل دارید، میتوانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبهنفس کنار خودتان پیدا کنید—مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان—و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه میرود، حرف میزند و حرکت میکند. بعد رفتارهای او را در تجسمسازیتان تقلید کنید. 12. از بدنتان استفاده کنید. اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کمکم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارامتر راه بروید، کمکم ریلکستر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبهنفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئنتر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمیدانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبهنفس خوبی دارند تقلید کنید. 13. ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید. این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکستهای قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر میکنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش میکنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز میکنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبهنفستان را تعیین میکند. 14. به آینده فکر کنید. یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبهنفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث میشود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسانتر خواهد شد و میفهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که نجای نگرانی ندارند. 15. درک کنید که گذشته مساوی حال نیست. هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آیندهتان را در زمان حال میسازید و میتوانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند. حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبهنفس خیلی پایینی داشتهاید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. میتوانید تصمیم بگیرید که زندگی و آیندهتن را تغییر دهید. میتوانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید. 16. با خودتان مهربان باشید. ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار میکردهاید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد. یک بخش مهم است مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را میفهمید و آنها را رشد میدهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارتهایتان کمک میکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم بالا میبرد. یک بخش کوچکتر اما مهم دیگر این است که تحسینهای دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید. 17. یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار میکند. آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهمتر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهتهای زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید میفهمید که در موقعیتهای مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبهنفستان بالاتر خواهد رفت. 18. مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید. روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد. 19. به جای اینکه به درون توجه کنید، به بیرون توجه کنید. وقتی با دیگران رابطه برقرار میکنید و گاهیاوقات وقتی تنها هستید، بد نیست که توجه ذهنتان را به بیرون دهید تا به درون. مشکل توجه به درون این است که در بسیاری از موقعیتها باعث میشود به ظاهرتان، اینکه چه گفتهاید و دیگران چه گفتهاند فکر کنید. تمرکز به بیرون درکنار اینکه به بالا بردن اعتمادبهنفستان کمک میکند، راهی عالی برای تقویت مهارتهای مردمی و اجتماعیتان هم هست. 20. اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید. افرادیکه با آنها نشست و برخاست میکنید میتوانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری میکنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت—یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفیباف میتواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیهتان را خرابتر کند. 21. اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید. بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما میدهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان میتوانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایدهبخش باشند. 22. مثبت بیندیشید. اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچهای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان میبرد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید. 23. خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران. این درد نالازم زیادی را از زندگیتان بیرون میکند. مسئله اینحاست که اگر از یک نفر بگذرید، کس دیگری را میبینید که از شما موفقتر باشد. و حس برنده بودن موقتیتان دوباره به احساس ترس و اضطراب تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدمهای دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفقتر و بااعتمادبهنفستر زندگی خواهید کرد. 24. شکست را دوباره تعریف کنید. اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین میکند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبهنفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شدهایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفقترین آدمها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه میشوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدمهای عادی فرق میکند. آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمیگیرند. آنها میدانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی میکنند وقتی به هر شکست نگاه میکنند قسمتهای خوب آن را ببینند: اینکه طور میتوانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند. آنها میدانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانیمدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس میگیرند و دوباره امتحان میکنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمیدارند؟ مطمئناً نه. آنها میدانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد. آنها میدانند که آدمهای خوب زیادی هستند. فرصتهای شغلی خوب زیادی وجود دارد. اما این را هم یاد گرفتهاند که برای موفق شدن در هر چیزی باید حداقل 5، 10 یا 20 مرتبه شکست بخورید. شما روی مهارتهایتان کار کردهاید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطهای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیهای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت میکنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبهنفستان هربار که شکست میخورید افت نمیکند. منبع: سایت مردمان مطالب مرتبط
12+1 تکنيک ضد خجالت مقدمه لازم نيست. اين تيتر، خودش گوياست. به جاي مقدمه، فقط از دوستان محجوب اين صفحه قول مي گيريم که هنگام اجراي اين دستورالعمل ها، با يکي دو شکست، ميدان را خالي نکنند. زياده عرضي نيست جز اين که تسلط بر تکنيک هاي ضدخجالت و کسب مهارت هاي معاشرتي، مثل کسب ساير مهارت ها، نيازمند پشتکار و تمرين مداوم است. به همين سادگي! 1- روي يک هنر متمرکز شويد و آن را خوب ياد بگيريد. موسيقي، نقاشي، خطاطي و هنرهاي ديگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزايش خواهد داد. 2- به ديگران کمک کنيد. منتظر نشويد که از شما کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به اين و آن، بايد بدويد. اين يک دستورالعمل است؛ ماشين يک نفر وسط خيابان خراب شده و روشن نمي شود و حالا راننده منتظر است کسي بيايد کمکش کند و ماشين را هُل بدهد. همسايه تان از بازار برمي گردد و دستش حسابي پُر است و زنبيل دارد از دستش مي افتد. پيرمرد مغازه دار، زورش نمي رسد که به تنهايي، کرکره مغازه را بدهد بالا. خب، چرا معطليد؟ مگر نمي خواستيد تمرين هاي ضد خجالت تان را شروع کنيد؟ چه بهتر از اين؟ با اين تير، خيلي بيشتر از يکي دو نشان را خواهيد زد. مطمئن باشيد. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمي خواهيد؟ (البته لبخند و ارتباط چشمي را هم هنگام اداي اين دو کلمه فراموش نکنيد). نمي دانيد چقدر موثر است! 3- دل تان مي خواهد وقتي وارد يک جمع مي شويد، با شما چطور برخورد کنند؟ دوست داريد با لبخند به استقبال تان بيايند؟ به شما توجه کنند؟ به حرف هاي تان صميمانه گوش کنند و صميمانه با شما هم کلام شوند؟ و چيزهايي از اين قبيل؟ بسيار خب. مي گويند خجالتي ها، خجالتي ها را خوب مي شناسند. خجالتي هاي جمع را پيدا کنيد و با آن ها همان طوري رفتار کنيد که دل تان مي خواهد با شما رفتار شود. با سوال هاي صميمانه تان، آن ها را به صحبت کردن وادار کنيد و جواب هاي شان را با رغبت بشنويد. اين کار، هم براي معاشرتي تر شدن آن ها مفيد است، هم براي خودتان يک تمرين تمام عيار مجلس آرايي است. شروع کنيد و ببينيد که چه قدر روي خودتان تاثير مي گذارد! 4- وقتي به يک محفل رودربايستي دار، مثلا به يک مهماني رسمي، دعوت مي شويد، وقت تان را طوري تنظيم کنيد که زود برسيد. اين نکته در عين سادگي، بسيار مهم است. حداقل فايده اش اين است که با سنگيني فضاي جلسه، زودتر آشنا مي شويد و کم کم ترس تان از آن جمع مي ريزد. امتحان کنيد! وقتي يک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ مي شود، حس خجالت تان خيلي کم تر است نسبت به وقتي که ناگهان به يک مجلس شلوغ وارد مي شويد. معمولا آن هايي که ديرتر به چنين محافلي وارد مي شوند، استرس بيشتري را پشت سر مي گذارند و آن هايي که زودتر مي رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار مي کنند. 5- از هم صحبت خود تعريف کنيد. اين که ديگر کاري ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتي ازشان تعريف مي کنيد، ذوق مي کنند و بيشترشان آن قدر ذوق مي کنند که به هيچ قيمتي حاضر نمي شوند هم صحبتي با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجراي اين تکنيک بايد مواظب مغزتان هم باشيد؛ چرا که ممکن است جاي دندان هاي کسي که از او تعريف کرده ايد، رويش باقي بماند. ضمنا هنگام تعريف و تمجيد از اين و آن، به هيچ وجه لازم نيست دروغ بگوييد. اگر کمي دقت کنيد، مطمئنا در هر آدمي بالاخره يک چيزي پيدا مي کنيد که قابل تعريف باشد. البته تعريف هاي تان هم نبايد خيلي بي ربط باشد. مثلا وقتي کسي دارد درباره يک موضوع فلسفي با شما صحبت مي کند، خيلي بي ربط است اگر بگوييد: پيراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهيد و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنيد. 6- نقش آفريني کنيد. نقش آفريني، يک اسلحه مخفي است که حتي مطمئن ترين و با اعتماد به نفس ترين آدم هايي هم که شما سراغ داريد، از آن بهره مي گيرند. شما دل تان مي خواهد وقتي به يک جمع وارد مي شويد، چگونه رفتار کنيد؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صميمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه ي اين ها را مي توانيد در خلوت خودتان و در مقابل آينه تمرين کنيد. همه ي ما آدم ها کمي تا قسمتي بازيگريم. نقش آفريني جلوي دوربين شايد کار آساني نباشد (من واقعا نمي دانم سخت است يا آسان)؛ ولي نقش آفريني در خلوت و در مقابل آينه را مطمئن هستم که کار آساني است. تمرين هاي مکرر اين چنيني، ناخودآگاه تان را به همان سمتي مي برد که بيشتر تمرينش را مي کنيد و کم کم شما هماني خواهيد شد که دل تان مي خواهد. 7- هيچ وقت هيچ کس را تحقير نکنيد و خصوصا در حضور جمع از چنين کارهايي پرهيز کنيد. همه ي ما آدم ها به آرامش و کمک ديگران احتياج داريم؛ نه به دشمني و آزار و اذيت شان. مطمئنا وقتي شما کسي را تحقير يا مسخره کنيد، او هم به دنبال بهانه اي خواهد گشت تا اين لطف شما را جبران کند! انرژي منفي براي اين و آن نفرستيد تا انرژي منفي براي تان نفرستند. موقع انتقاد کردن از اين و آن هم، يادتان باشد که نبايد از هيچ کس در حضور جمع با تندي و خشونت انتقاد کنيد. وقتي ارتباط تان با دور و بري ها دوستانه و صميمانه باشد، آن ها هم براي رفع اين جور مشکلات و از جمله براي رفع اين حس خجالت دروني به شما کمک خواهند کرد. 8- خيلي هم ايده آل گرا نباشيد! قرار نيست با هر جوکي که شما تعريف مي کنيد، همه غش و ريسه بروند. قرار نيست با هر حرفي که مي زنيد، همه به به و چه چه کنند. براي هيچ کس ديگري هم قرار نيست چنين اتفاقي بيفتد. مطمئن باشيد که ديگران هم استانداردهاي شان را اين قدر دست بالا تعريف نمي کنند. وقتي در يک جمع حضور داريد، کسي از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشيد. براي جمع، اين مهم است که شما با آن ها همراه باشيد، فقط همين! اين را هم يادتان باشد که خيلي از خانم ها و آقايان اصلا با آدم هاي پُرحرف و شوخ و مجلس آرا ميانه ي خوبي ندارند و يک خبر خوب ديگر براي خجالتي هاي عزيز: سکوت و کم حرفي شما را معمولا به پاي فروتني، حجب و حيا و بزرگ منشي تان مي گذارند و چه صفتي بهتر از اين چند صفت؟ راستي يادتان باشد که، در ملاقات اول تان با هيچ کس زياد حرف نزنيد و اطلاعات شخصي تان را رو نکنيد. چه لزومي دارد؟ اين کار را متاسفانه بعضي ها براي پنهان کردن آن حس خجالت دروني شان انجام مي دهند، غافل از اين که ديگران، اين کار را غالبا اين طور تفسير و تعبير مي کنند که فاعلان اين فعل، آدم هاي کم ظرفيت و سرخورده يا آدم هاي گوشه گير و تنهايي هستند. 9- ارتباط چشمي در برقراري يک ارتباط موثر، خيلي مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه کنيد. چه وقتي داريد صحبت مي کنيد، چه وقتي که دارند با شما صحبت مي کنند. اين ارتباط چشمي را ترجيحا با يک لبخند ملايم و حالت دوستانه همراه کنيد. اگر به هر دليلي از برقراري يک ارتباط چشمي مناسب ناتوان هستيد، سعي کنيد به پيشاني طرف مقابل تان نگاه کنيد. از معجزه ي نفس هاي عميق هم غافل نشويد؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنيد که با نفس هاي عميق، آرامش را به وجودتان برگردانيد. اين تمرين را مي توانيد خيلي راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهيد. مطمئن باشيد که هيچ کس نمي فهمد اين کار شما چه معنايي دارد. باور کنيد که اصلا کسي حواس اش به شما نيست. راحت باشيد. 10- اگر خجالتي باشيد، احتمالا تنهايي را به فعاليت هاي جمعي ترجيح مي دهيد. خب، مي توانيد، از اين فرصت مغتنم استفاده کنيد و چيزي ياد بگيريد. آدم هايي که تنهايي را دوست دارند، معمولا روحيه شان با هنرآموزي جور است. روي يک هنر متمرکز شويد و آن را خوب ياد بگيريد. موسيقي، نقاشي، خطاطي و هنرهاي ديگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزايش خواهد داد. تا مي توانيد کتاب بخوانيد و اطلاعات کسب کنيد. روزنامه، مجله، برنامه هاي آموزشي، اينترنت و… به زودي، روزي مي آيد که بايد حرفي براي گفتن داشته باشيد. خودتان را براي آن روز آماده کنيد. 11- شکست هاي تان را تدبير کنيد. وقتي داريد براي کسب مهارت هاي ضد خجالت تلاش مي کنيد، يادتان باشد که مثل هر تلاش ديگري، ممکن است شکست هايي هم در سر راه تان باشد. ولي قرار نيست شما از ميدان فرار کنيد. تا رسيدن به پيروزي نبايد دست از تلاش برداريد. فراموش نکنيد که نوابغ هم بارها و بارها در مسير تلاش هاي شان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشيده اند. اين را هم يادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشي از شرايط باشد، نه ناشي از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانيد در ميان بحث دو نفر ديگر وارد شويد و آن ها را همراهي کنيد تنها به اين علت که بحث آن ها خصوصي بوده و يا ممکن است سر صحبت را با کسي باز کرده باشيد که او در آن لحظه به گرفتاري ها و مشکلات ديگر زندگي اش فکر مي کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و… به هر حال، سعي کنيد از هر شکست تان، مثل نابغه ها، درس تازه اي بگيريد و آن درس تازه را در تمرين هاي بعدي به کار ببنديد. 12- هميشه آماده و به روز باشيد. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانيد، روزنامه، مجله، اينترنت و… اخبار روز دنيا را پيگيري کنيد. اخبار هنري، فرهنگي، علمي، سياسي و… داشتن اين اطلاعات به شما کمک مي کند که هميشه حرف هاي شنيدني در آستين داشته باشيد. سوال هاي حاضر و آماده هم غنيمت هستند. از اين قبيل سوال ها هميشه همراه داشته باشيد. طرح يک سوال صميمانه و مودبانه معمولا نقطه ي شروع مناسبي براي ورود به بحث ديگران است و هر قدمي هم که براي چنين هم کلامي هايي برداريد، مطمئنا قدم بعدي آسان تر و آسان تر مي شود. از سليقه ها و علاقه هاي دوروبري هاي تان هم بايد باخبر باشيد. اين طوري راحت تر مي توانيد هم صحبت شان شويد. وقتي مي خواهيد سر صحبت را با يک جماعتي باز کنيد يا وقتي که مي خواهيد در يک بحث گروهي شرکت کنيد، بايد اين را ارزيابي کنيد که آيا آن ها هم مايل هستند حرف هاي شما را بشنوند و اصلا آيا شما خوب به حرف هاي آن ها گوش داده ايد يا نه. بي محابا حرف شان را قطع نکنيد. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثي وارد شويد. 13- خودتان را درست کنيد. با ديگران(لا اقل فعلا) کاري نداشته باشيد. نمي توانيد همه را مجبور کنيد همان طوري که شما دل تان مي خواهد رفتار کنند. نمي توانيد همه را وادار کنيد نسبت به حرف ها و رفتارهاي شما همان طوري واکنش بدهند که شما دوست داريد. چرا که اولا همه ي آدم ها مثل هم نيستند و مثل هم فکر نمي کنند و ثانيا آن چه مهم است، تلاش و تمرين شما است و توجه به اين نکته که آيا شما داريد کارتان را درست انجام مي دهيد يا نه. انتظار نداشته باشيد وقتي که در يک مهماني، کنجي نشسته ايد و با هيچ کس حرف نمي زنيد، ديگران بيايند و شما را از پوسته ي تنهايي بيرون بياورند. خودتان هم بايد کمک کنيد. انجام دادن تمرين هايي که از آن ها حرف مي زنيم، به عهده ي خودتان است، نه ديگران. ضمنا حواس تان به اين نکته هم باشد که سطح توقع تان را از ديگران تصحيح کنيد. در هر مهماني، ممکن است که بغل دستي شما هم خودش خجالتي باشد؛ نزديک به 50 درصد آدم ها، کم و بيش، با درجات مختلفي، خجالتي هستند. پنجاه درصد يعني نصف آدم هاي هر جمع. کم نيست! شما هيچ وقت در اقليت نيستيد. قرار نيست که يک شبه متحول شويد و ناگهان تبديل بشويد به آدم بذله گو و پُرحرفي که مجلس آرايي مي کند و… اين حتي با تلاش شما هم به سرعت به دست نمي آيد. آدم ها ذات شان با همديگر فرق دارد. اما معاشرتي شدن، يک مهارت است که با تمرين به دست مي آيد. به مهارت هاي ضد خجالت هم بايد يکي يکي تسلط پيدا کنيد. وقتي انرژي تان را در هر مقطع زماني روي يک يا دو مهارت به خصوص مي گذاريد خيلي زودتر به نتيجه مي رسيد. مثلا پيش دستي در سلام گفتن را بايد تمرين کرد. وقتي به آن تسلط پيدا کرديد، شروع به صحبت با لبخند را تمرين کنيد. ارتباط چشمي، دويدن به دنبال کمک به ديگران، کمک به ساير خجالتي هاي جمع، تعريف هاي به جا و … هم همين طور. به دست آوردن يک مهارت ممکن است يک سال طول بکشد، در حالي که به دست آوردن يک مهارت ديگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگيرد. هر چه سخت تر به دست بياوريد، سخت تر از دست مي دهيد. اين يادتان باشد! محمد کياسالار - همشهري جوان
نظرات شما عزیزان:
|
|||||||||||||||||
|